آل زیار
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آل زیار
نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391
بازدید : 1163
نویسنده : امیر حسین دلشاد غلامی

 

از ميان بزرگترين رجال طبرستان و ديلم كه مدتهاي متمادي با سامانيان و سپاهيان خليفه عباسي براي تحصيل قدرت و استقلال در زد و خورد بودند ، ابوالحجاج مرداويج پسر زيار پسر مردانشاه ، از همه بزرگتر و شجاعتر بوده است . وي منسوب به خاندان امراي گيلان بوده كه از طرف مادري از اعقاب سپهبدان رويان به شمار مي رود.

آغاز شهرت مرداويج از اوايل سلطنت نصربن احمد ساماني (‌301 – 331 )‌بوده كه در آغاز امر در خدمت قراتكين يكي از امراء احمد بن اسمعيل و نصر بن احمد در خراسان به سر مي برد و چون اسفار پسر شيرويه در گرگان قدرت يافت ، مرداويج از خدمت قراتكين به نزد اسفار آمد و به عنوان سپهسالار به خدمت وي در آمد و از اسباب مهم فتوحات اسفار در جنگهاي مختلف شد .

مرداويج پس از ورود به خدمت اسفار ، با او از گرگان به فتح طبرستان رفت و آن منطقه را فتح كرد و سپس به همراهي اسفار به ري رفته و آنجا و زنجان و ابهر و قزوين و قم را نيز به تصرف اسفار در آورد . به قولي در همين سال ( 316 ) اسفار در نتيجه شورش مرداويج مردي كشته شد . بدين ترتيب كه اسفار مرداويج را نزد سالار ، صاحب شميران و طارم فرستاد تا او را به اطاعت در آورد و چون مرداويج به نزد او رسيد ، با يكديگر همداستان شدند و سوگند خوردند و پيمان بستند كه اسفار را به سبب جور و ستمي كه به مردم مي كرد ، از ميان بردارند .

بعد از اين واقعه و مرگ اسفار ، مرداويج در حكمراني از هر منازعه اي فارغ گشته و به قزوين رفت و با مردم آن نيكي كرد و وعده هاي نيك به آنان داد . سلطنت مرداويج از اين تاريخ شروع شده و او در پايان عمر خود قزوين و ري و همدان و كنگاور و دينور و يزدْجرد و قم و اصفهان و كاشان و گلپايگان و بلاد ديگري را دراختيار داشته و در اصفهان رفتار سختي نسبت به اهالي آن كرد و از آنان مال فراوان گرفت و فرمان داد كه براي او تختي از زر بسازند و چون بر تخت برنشست ، سربازان او از دو جانب صف مي كشيدند و هيچ كس نمي توانست با وي سخن گويد مگر حاجباني كه براي اين كار گماشته بود و با اين اعمال هراس او در دل مردم افتاد و سخف قدرت و نفوذ يافت .

با آنكه مرداويج از آغاز امر خود از ماكان پسر كاكي ، كه بر طبرستان و گرگان استيلا داشته ، ياري گرفته و به كمك او بر اسفار چيره شده بود ، ليكن بعد از آنكه قدرتي تحصيل كرد و مال و لشكر بسيار گرد آورد ، طمع در طبرستان و گرگان بسته و بر آن شد كه آن دو ناحيه را از چنگ ماكان پسر كاكي بيرون آرد و در اين كار نيز به سرعت توفيق يافت .

در اين روزگار بغداد وضع خوشي نداشت ؛ بدين معني كه غلامان ترك كه از عهد المعتصم به بعد سپاهيان مركزي خلافت عباسي را تشكيل مي داند ، بعد از آن خليفه و از دوره فرمانروايي المتوكل علي الله ، شروع به دخالت در امور كرده و تا اين روزگار آسيب فراواني به مركزيت و قدرت حكومت اسلامي رسانيده بودند . در موقعي كه كار مرداويج در عراق عجم قوت مي گرفت و خطر او به بغداد نزديكتر مي شد ، سرداران ترك نژاد و غلامان ترك همچنان به جنگهاي داخلي در عراق و آزار خلفا و نزديكان ايشان اشتغال داشتند . پيداست كه قدرتي براي خليفه نمي ماند تا از عهده جلوگيري مخالف شجاع ديلمي خود بر آيد و عين اين ضعف ، نسبت به ساير سركشان نيز وجود داشت . با اين همه پيشرفتهاي سريع مرداويج ، كارگردانان خلافت يغداد را به وحشت افكند و بر آن داشت كه از پيشرفت او پيشگيري كنند .

از طرفي مرداويج چون نسبت به سپاهيان به نيكي رفتار مي كرد و مال بسيار به آنان مي بخشيد ، مردم شجاع ديلم پياپي در لشكرگاه او گرد مي آمدند و چون عدد سپاهيان او فزوني يافت ، با اراضي متفوحه از عهده مخارج آنان بر نيامد و به فكر افتاد كه دامنه فتوحات خود را توسعه دهد و از اين نيرو استفاده هاي بيشتري ببرد .

تا اين هنگام تنها ري و قزوين و رنجان و طبرستان و گرگان در تصرف مردداويج در آمده بود . پس به فكر افتاد كه همدان را نيز بر متصرفات خويش بيفزايد و بدين منظور خواهرزاده خود را با لشكر بسيار به فتح آن شهر گسيل داشت . بين حكومت دست نشانده خليفه و نيروهاي مرداويج چندين جنگ در نزديكي همدان رخ داد . خواهرزاده او با همه شجاعتش از عهده فتح شهر بر نيامد و خود در معركه كشته شد و مرداويج ناگزير شخصاً به فتح آن شهر همت گماشت . در اين جنگها مردم همدان عامل خليفه را ياري دادند و مرداويج پس از ورود به شهر گروه بزرگي را به سبب ياري آنها به قتل رسانيد .

از بغداد لشكر بزرگي به سرداري هرون بن غريب ، به مقابله مرداويج آمد و اين نخستين مقابله ميان مرداويج و لشكريان خليفه بود . دو لشكر در نواحي همدان با يكديگر مصاف دادند و جنگي سخت كردند ، هرون ؟ گشت و مرداويج در نتيجه اين فتح بر همه شهرهاي ناحيه جبل و اطراف همدان استيلا يافت و سرداري به نام ابن علان قزويني به دينور فرستاد و آن را نيز گشود و لشكريان او تا ؟ پيش رفتند و غنائم بسياري با خود آوردند .

مرداويج بعد از آنكه تا حدود ؟ پيش راند و غنائم بسياري به دست آورد ، بر آن شد كه فتوحات خود را ؟ در داخله ايران توسعه دهد و حمله بر بغداد را به موقعي موكول كند كه نيروي كافي به اختيار در آورده باشد .

شهر اصفهان بعد از جنگهاي متمادي بين عمال خليفه و يكي از سرداران ديلمي ، باز به دست خليفه افتاد و اين هنگام مصادف بود با موقعي كه مرداويج به لشكركشي خود به اصفهان مبادرت مي جست . پادشاه ديلمي به زودي اصفهان را تسخير ساخت و با چهل هزار و به قولي با پنجاه هزار سپاه ، به آن شهر وارد شد ( 319 ) . مرداويج در سال 320 برادر خود ” وشمگير “ را به نزد خود آورد



:: موضوعات مرتبط: تاریخ , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: